باد سرد آرام بر صحرا گذشت
سبزه زاران رفته رفته سبز گشت
تک درخت نارون شد رنگ رنگ
زرد شد آن چتر شاداب و قشنگ
برگ برگ گل به رقص باد ریخت
رشته های بیدبن از هم گسیخت
چشمه کم کم خشک شد بی آب شد
باغ و بستان ناگهان در خواب شد
کرد دهقان دانه ها را در زیر خاک
کرد کوته شاخه ی بی جان تاک
فصل پاییز و زمستان می رود
بار دیگر چون بهاران می شود
از زمین خشک می روید گیاه
چشمه جوشد آب می افتد به راه
*برگ نو آرد درخت نارون
سبز گردد شاخه ساران کهن
گل بخندد بر سر گل بوته ها
پر کند بوی خوش گل باغ را
باز می آید پرستو نغمه خوان
باز می سازد در این جا آشیان
پروین دولت آبادی – فارسی چهارم دبستان